fasele
اگر عاشق شدن یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی.

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

اگر جرم من عاشقی بود ، جرم تو سنگین تر بود ، تو یک قلب عاشق را شکستی.
تو احساس را در وجود من کشتی و زندگی ام را به مرز نابودی کشاندی.
حالا تو بگو ای سرنوشت ، قاضی این دادگاه  ، من محکومم یا آن بی وفا.
سرنوشت چیزی نگفت ، چون خودش در این بازی نقش داشت.

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

محبت به نامرد ، کردم بسی
محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

از راه دور تو را می پرستم ای قبله امید من...

از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله ها را احساس نکنی...

از راه دور درد دلهای خودم را به تو می گویم...و تو را در آغوش محبت های خودم

می فشارم آری از همین راه دور میتوان دست در دستانم بگذاری... و باهم قدم بزنیم

به خواب عاشقی می روم تا  رویا برایم زنده شود...

خاطر ه هایمان را همیشه در ذهنم مرور می کنم و هیچگاه نمی گذارم  خاطره های لحظه دیدارمان از ذهنم دور شود...

این فاصله ها را با محبت و عشم از بین می برم و کاری می کنم همیشه احساس کنی در کنار منی...

و این است برایم یک خواب عاشقونه...

خواب نگاه به چشمان هم.خواب با هم بودنمان

آری و این است یک فاصله عاشقونه...

عاشق باش چون این راه مقدس است و پایان راه شیرین تر از گذشته است

دارم از تو می نویسم

ای تنها بهانه برای زنده بودنم،نفس کشیدنم،ای امید و آرزوی من،دنیای من،ای تو فصل بهارم،باور کنی،باور نکنی دوستت دارم 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم
من مي گم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و وا كن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم خيلي ديوونم
تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين كنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر كن
تو ولي ميگي سفر كن
من ميگم واسم دعا كن
تو ميگي نذر رضا كن
من ميگم قلبم رو نشكن
تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم واست مي ميرم
تو ميگي نمي پذيرم
من ميگم شدم فراموش؟
تو ميگي نه ، رفتم از هوش
من ميگم كه رفتم از ياد ؟
تو ميگي نه مرده فرهاد
من ميگم باز شدي حيروون ؟
تو ميگي بيچاره مجنون
من ميگم ازم بريدي ؟
تو مي پرسي نا اميدي ؟
من ميگم واسم عزيزي
تو ميگي زبون ميريزي؟
من ميگم تو خيلي نازي
تو ميگي غرق نيازي
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم كردم تعجب
تو ميگي ديگه بگو خب
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم دل تو رفته
تو ميگي هفت روزه هفته
من ميگم راه تو دوره
تو ميگي چاره عبوره
من ميگم مي خوام بشم گم
تو ميگي حرفاي مردم ؟
من ميگم نگذري ساده ؟
تو ميگي آدم زياده
من ميگم دل به تو بستن ؟
تو ميگي اينقده هستن
من ميگم تنهام ميذاري ؟
تو ميگي طاقت نداري ؟
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم اهل بهشتي
تو ميگي چه سرنوشتي
من ميگم تو بي گناهي
تو ميگي چه اشتباهي
من ميگم كه غرق دردم
تو ميگي مي خوام بگردم
من ميگم چيزي مي خواستي ؟
تو ميگي تشنمه راستي
من ميگم از غم آبه
تو ميگي دلم كبابه
من مي گم برو كنارش
تو ميگي رفت پيش يارش
من ميگم با تو چيكار كرد ؟
تو ميگي كشت و فرار كرد
من ميگم چيزي گذاشته ؟
تو ميگي دو خط نوشته
من ميگم بختش سياهه
تو ميگي اون بي گناهه
من ميگم رفته كه حالا
تو مي گي مونده خيالا
من ميگم مي آد يه روزي
تو ميگي داري مي سوزي
من ميگم رنگت چه زرده
تو مي پرسي بر ميگرده ؟
من ميگم بياد الهي
تو ميگي كه خيلي ماهي
من ميگم ماهت سفر كرد
تو ميگي تو رو خبر كرد ؟
من ميگم هر كي با ماهش
تو ميگي بار گناهش؟
من ميگم تو بي وفايي
تو ميگي بريم يه جايي
من ميگم دلم اسيره
تو ميگي نه خيلي ديره
من ميگم خدا بزرگه
تو ميگي زندگي گرگه
من ميگم عاشق پرنده ست
تو ميگي معشوق برنده ست
من ميگم به روزها شك كن
تو ميگي بهم كمك كن
من ميگم خدانگهدار
تو ميگي تا چي بخواد يار
من ميگم كه تا قيامت
برو زيبا به سلامت
پشت تو آب نمي ريزم
كه نگی روندم عزيزم


 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورت را از دست نده. براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن. براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير. براي عشق وصال كن ولي فرار نكن. براي عشق زندگي كن ولي عاشقانه زندگي كن. براي عشق بمير ولي كسي رو نكش. براي عشق خودت باش ولي خوب باش

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط zohreh |

برایت از احساسم مینویسم، بخوان
برایت از عشق میگویم ،همیشه با من بمان
من که برایت مانده ام ، تو نیز همیشه برایم بمان
من که خیلی بی وفایی دیده ام ، تو دیگر بی وفا نباش
حس کن مرا ، ببین که چه احساس عاشقانه ای به تو دارم
من که جز تو کسی را ندارم ، من که جز تو کسی را دوست ندارم
تو را از جنس خودم میدانم ، بدان که همیشه با تو وفادار میمانم
ارزش تو را بالاتر از عشق میدانم ، من که همیشه از دلتنگی تو گریانم
برایت از احساسم مینویسم ، با احساستر از همیشه بخوان
برایت از عشق سخن میگویم ، عاشقانه تر از گذشته گوش کن
ببین حال مرا ، این قلب مجنون مرا ، ببین که من در روزهای تنهایی اینگونه نبودم ،
آنگاه که تو را دیدم بیمار شدم ، از درد عشق شکسته شدم
حالا دوای این دردهایم تویی ، همدم و همزبان دل تنهایم تویی
بگو از عشق برایم ، میخواهم بشنوم صدای مهربانت را ،
بگو از عشق برایم ، میخواهم آرام کنی دل پر از گناهم را
این همان نواست ، این همان صدای آشناست
همان صدایی که با آن به اوج عشق میرسم.

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

کاش قلبم درد تنهایی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سرد عشق را بی اختیار پیمود و قربانی نداشت.
 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

خدایا

خدایا هرکس قادر به درک عشق نیست.

عاشقش کن تا این درد را حس کند!

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم .
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست !
میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ،
میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف
احساسات عاشقانه ام بود ،
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ،
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم . . .

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

آرزو دارم یک بار... 

فقط یک بار دیگه برگردم به دوران مدرسه ساعت انشاء

 بهم بگن موضوع انشاء

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...!

 یا مثلا موضوع

 آزاد! اونوقت به جای نوشتن از

فواید درخت و درختکاری...

 خیلی حرفا

واسه نوشتن داشتم

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

اون لحظه ای که گفتی : . . . یکی بهتر از تورو پیدا کردم . . . . . . یاد

اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو . . . گفتم : . . . من

بهترین رو دارم . .

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

خـــُدایـــــا .... به تو میسپُرَمِش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارَم... ! یه

روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مســــــــــت مست" بدجـــــــوری

یاد مَن بندازیـــــــش

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی

گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی.

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور.


ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

 

چه زیبا گفتم دوستت دارم
چه صادقانه پذیرفتی
چه فریبنده آغوشم برایت باز شد
چه ابلهانه با تو خوش بودم
چه کودکانه  همه چیزم شدی
چه زود به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی
چه ناجوانمردانه  نیازمندت شدم
چه حقیرانه واژه غریبه خداحافظی به من آمد
چه بیرحمانه من سوختم

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

زمانی بود که در دلم نشستی ، با تمام وجود دلم را شکستی،رفتی و آن روزها گذشت ، نه یادی کردی از من ، نه گرفتی سراغی از دل من ، یادم می آید  لحظه رفتنت گفتی دیگر نه تو نه من!
نمیخواهم بازگردم به گذشته ، باز هم مثل گذشته تکرار میکنم که گذشته ها گذشته اما شاخه ای که شکسته ، دیگر نشکفته…. دلی که شکسته دیگر به هیچ دلی ننشسته…
چه دلتنگی هایی کشیدم ، چه تلخی هایی چشیدم ، هر چه میرفتم ، نمیرسیدم، هر چه نگاه میکردم ، نمیدیدم

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

 


ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻬـــــــــــــﺍﻥ ﻛﺴﻲ


ﻫﺴﺖ ﻛﻪ


ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻧﺶ ﺭﻧﮓ ﺭﺧﺴﺎﺭﺕ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻲ ﻛﻨﺪ


ﺻﺪﺍﻱ ﻗﻠﺒﺖ ﺁﺑﺮﻭﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﻴﺒﺮﺩ


ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻣــــﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ،


ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ:ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺷﺪ.


ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ،ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺸﺪ


ﻭ ﻟﺬّﺕ ﺑﺒﺮﺩ...


 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟

در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….

گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟

سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرد

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

کاش میشد هیچ کس تنها نبود کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

صداي شکستن قلبم را نشنيدي چون غرورت بيداد مي کرد اشکهايم را نديدي چون محو تماشاي باران بودي ولي اميدوارم انقدر در آيينه مجذوب نشده باشي که حداقل زشتي ديو خود خواهيت را ببيني باشد که باديگران چنان نکني که با من کرد


ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی روی تو را کاشکی می دیدم شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که عجب! عاقبت مرد؟ افسوس

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 8 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |


وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, توسط zohreh |

شاید

روزی دوباره کنار خوشبختی ها

منتظر آمدنت باشم

و تو باز هم دیر کنی.....!

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.