fasele
اگر عاشق شدن یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |

ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻬﺖ ﻧﺰﺩﯾﮏﺗﺮﻡ. . .

اصلا ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺩﺭﮎ ﻭﺷﻌﻮﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

یه ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ كنارم بشين !

حرف های زیادی دارم

دلم خیلی گرفته

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |

امشب، آغوشت نیست، اما!

خیالت را به آغوش میکشم

موهایت را میبویم؛

نوازش صورتت را با گونه هایم

به هیچ نمیدهم.

امشب اینگونه است!

فردا شب و شبهای دگر را چه کنم!!!؟

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |


اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا....

در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد


 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |

(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_
مشخصات نویسنده وبلاگ:
نــــــــــــــــام: گمـــــــــــنام
شـــــــــهرت: آواره
شـــــــــــغل: عــــاشق
نـــام پــــــدر: پـــریشان
نـــام مــــادر: گــــــریان
نام خواهر: نگــــــــــران
نام برادر: انتــــــــــــظار
نام دوست: بی خــیال
نــــام مونس: درد
محله: دیار فراموش شدگان
مکتب: عاشقان
جرم: به دنیا آمدن
حکم صادره: محکوم به زندگی
نشانی: شهر صفا، برزگراه وفا، میدان محبت، چهارراه آشنائی، خیابان سرگردانی، کوچه عشق، پلاک بیکران، منزل چشم انتظار........

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |

دیدی که سخت نیست تنها بدون من...؟

دیدی که صبح می شوند،شبها بدون من؟

این نیض زندگی بی وقفه می زند

فرقی نمی کند با من یا بدون من

دیروز اگرچه سخت،امروز هم گذشت

طوری نمی شود فردا بدون من

گاهی گرفته ام.....!

این جا بدون تو.....!

حالت چگونه است

آنجا بدون من...؟


بعد از رفتنش موهایم را از ته زدم...چون خاطره ی دستانش دیوانه ام میکرد...

 

تاس من جفت شیش هم که می آورد، باز هم خانه ی "مارها" سهم من است...


گـفـت : ضمایر را بگو ...! گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن گـفـت:فــقـط مــن ؟ گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .


بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره ...!


خنده ام می گیــــرد! وقتـــی بعـــد از مدتها ســـراغی از این دل آواره ام می گیـــری و می گویـــی: "دلـــم برایت تــنگ شده!" یا مـــرا به بازی گرفتـــه ای ،یا معنـــی درست واژه هایت را نمی دانـــی. هر چـــه هست ،دلتنگی ات ارزانـــی خودت
...!


ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای؛ من خودم عاشق بودم، درکت می کردم . . .


امشب هم پستچی پیر محله ی ما نیامد....!!! یا باید خانمان را عوض کنم یاپستچی را.!! تو که هر روز برایم نامه می نویسی مگر نه...؟


آرامم...آرامش من این روزها مدیون همین انتظاریست که دیگر از کسی ندارم...


دردناک است...کسی را عاشقانه دوست داشته باشی اما او برای دیدن قلبت میخواهد دکمه های لباست را باز کند...دردناک است


یاد گرفته ام هم آغوشی هایم را با عشق مقایسه نکنم چون هیچ مردی در رختخواب نامهربان نیست...


شلیک می کنی؟ بکن ولی اینو بدون
انتقام رو از اونی باید گرفت که رفت…
نه اونی که از همه جا بی خبر… داره می یاد…!!!


ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 تير 1392برچسب:, توسط zohreh |


 

از وقتی رفتی دل من حتی یه روز خوش نداشت

 

 

آهای خدا خودت ببین...یه ذره هم دوسم نداشت

 

 


 

 

                                     داره میره از زندگیم،اون خریده حلقه براش

 

                        حق داره از پیشم بره دستای من سرده براش


 

خوب یادمه بهم میگفت دلم برات هلاکه

 

 

کجاست؟بهم نشون بده عشقی که میگی پاکه؟؟

 

 


 

 

                                      لعنتی این درد دلم از زخم رد پاته

 

 

                     آهای خدا دست خودت...هرچی همون صلاحه...

 

 


 

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

 

تقدیم به کسی تمام خنده ها و گریه هام واسه اونه !

کسی که نزدیکه اما دوره


کسی که سعی کردم بهش بگم ولی هیچ وقت نشد!

کسی که همیشه ازش حمایت کردم و اون بازم نفهمید

همیشه دوسش داشتم

دوسش دارم

و خواهم داشت

کسی که  با شوخ طبعیش عاشقم کرد

هر شب میگم فردا

اما انگار فردایی نیست

فردایی که بتونم شب راحت بخوابم

شبی که شبا تو حسرتش نخوابم و صبح با خوابش بلند شم

کسی که هیچ کس نمیدونه کیه

حس سختیه خیلی سخت

نه میشه گفت نه پنهونش کرد

از اینکه حتی تو ذهنم باهاش حرف بزنم هم میترسم

یه کاری باید بکنم

اما چی کار؟

یه چیزی تو قلبمه

اما چی؟

نمیدونم

هیچی نمیدونم....

ولی ----------- دوستت دارم

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

 

یک نفر ... یک جایی ... تمام رویاهاش لبخند توست ... و زمانی که به تو فکر می کنه ... احساس می کنه که زندگی واقعا با ارزشه ... پس هر گاه احساس تنهایی کردی ... این حقیقت رو به خاطر داشته باش ... یک نفر ... یک جایی ... در حال فکر کردن به توست

 

فکرشو کن یه شب با هم یه گوشه ای تنها باشیم با چهار تا دیوار و یه سقف جدا از این دنیا باشیم من باشم و تو باشی و یه جفت دلهای بیقرا فرصت خوب انتقام از لحظه ای انتظار فکرشو کن عروسکم به اون شب پر التهاب چشمهاتو روی هم بذار ، امشب به یاد من بخواب فکرشو کن دستهای من رو قلب تو جون بگیره دل دل بیقرارتو، توو سی - نه آروم بگیره نه ساعتی باشه که شب سر بره و تموم بشه نه هیچ کسی سر برسه ، ثانیه ای هروم بشه چشمهاتو روی هم بذار ، امشب به یاد من بخواب

 

بخون به سلامتي هر چي عاشقه 1- به سلامتي سه كس : غريب ، تنها ، بي كس 2- به سلامتي گاو چون كه نگفت من ، گفت ما ?- به سلامتي كرم خاكي به خاطر خاكي بودنش ?- به سلامتي خيار به خاطر اينكه يار داره 5- به سلامتي شلغم به خاطر اينكه غم داره 6- به سلامتي كلاغ ، هر چند كه سياهه ولي عوضش يه رنگه 7- به سلامتي ديوار كه هر مرد و نامردي بهش تكيه ميكنن 8- به سلامتي شمع که تا آخرش به پات ميسوزه

 

 

میخوام به سردی شبهام بخندم... میخوام به پوچی فردام بخندم... وقتی میبینمت با دیگرونی... تو اوج گریه هام میخوام بخندم... میخوام داد بزنم تنهای تنهام... میخوام وقتی میگم تنهام بخند  

 

 

کاش میشد هیچ کس تنها نبود کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود

 

 

زندگي يعني بازي. سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد!!! دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داورــــــ0?ــــــــــ بازي تمام شد... زندگي را باختي اشکاتو پاک کن همسفر گاهي بايد بازي رو باخت اما اينو يادت باشه باز مي شه زندگي رو ساخت

 

 

.:: آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند

 

دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست
ارد تو دوستش نمی داری... . اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم
و آیین هرگز به هم نمیرسند این رنج است و زندگی یعنی این...

اكر ياره مرا ديدي ب خلوت¥بكو اي بي وفاي بي مروت¥غمم دادي و غم خوارم نبودي¥سرو كارت ب فرداي قيامت..._______________________

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است « همچنان دوستت دارم » می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم : « دوستت دارم »

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش.

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است................. وقتي که خنديديم گفتن ديونه است.................. وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره............................. وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش............................. وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه................................................... وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه................................................... حالا ام که عاشقيم مي گن گناه

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

همیشه باید کسی باشد
تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد
باید کسی باشد … …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد …
کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه…!

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

 

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی

و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی

و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری...

 

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

تو را گم کرده ام
انگار نیستی،نه صدایی از تو است و نه نگاهی
پس بگو چرا نمیکنی از من یادی
من برایت شده ام لحظه ای،گهگاهی
فکر نمیکنم از دوری ام آرامی
در حسرت منی و پریشانی
تو را گم کرده ام و در جستجوی توام ،تا تو را دوباره به قلبم برسانم ،
قلبم نفس میخواهد،باید قلبم را تا لحظه ی پیدا کردنت بی نفس بکشانم.
آنقدر دلم برایت پرپر زد که بی بال شد،
آنقدر گشتم و گشتم اینجا و آنجا که اینک خودم را نیز گم کرده ام.
بشنو صدایم را ،این آخرین نوای کسی است که بی تو بی صداست
ببین حالم را،این آخرین نفسهای کسی است که بی تو بی هواست
تو را گم کرده ام و تنهایی را پیدا،ای غم تو دیگر به سراغم نیا
نیستی و خیالت با من است،از خیال تو یادت در قلب من است،
از یادت ،دلتنگی به جا مانده و انتظار،بیش از این مرا بیقرار نگذار.
تو را گم کرده ام و آغوش سردم در حسرت گرمای وجودت مانده،
قلب عاشقم این قصه نیمه تمام را تا آخرش خوانده،
این خاطره هاست
که در خاطر پریشانم به جا مانده.
میخواهمت ای جواهر گمشده ام،
اگر بودی و میدیدی حالم را ،میفهمی که چرا دیوانه شده ام.
فاصله ی من و تو ، دورتر از آسمان و دریا است ،
من میبارم و تو فکرت پیش ساحل است هنوز هم باور نداری که قلبم عاشق است.
تو را گم کرده ام
و پیدایت میکنم،اگر تو را دیدم به اندازه تمام عمرم نگاهت میکنم

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

برسنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش …
او زاده ی غــم بـود کـه از خــاطــر دوستـــان گشــت فراموش …

فراموش کردنت کار سختی نیست !!!
کافی است دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه … بمیرم !

وقتى که میگى :
“دیگه برای همیشه فراموشش کردى”
و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …
دقیقا همون زمانیه که :
بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده …
 

 


ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.
مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،
تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.
میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.
دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.
بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم و با تو درد دل کنم.
میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.
یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.
تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.
تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.
در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت.

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |
گاهی وقتها فکر می کردم که همیشه پایان، آدم را به سمت یک آغاز می کشاند ... اما وقتی دلم شکست، وقتی صدای شکستن دلم را شنیدم ... و تا چشم گشودم دیدم، که کوه غرورم پر شده از شکسته های آیینه آینده روشن ... وقتی دیدم چگونه پا روی دلم گذاشتی، از اوجِ غرور به قعرِ دلتنگی سقوط کردم ... وقتی که بوی خاک خیس و سرمای لطیف، که از درز پنجره سکوتم، گونه دلم را ... نوازش می داد و دل سنگی احساسم با اولین بارش غربت شکست ... باور کردم که ... همیشه یک پایان انسان را سمت آغازی دیگر نمی کشاند ... گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ... گاهی باید در پایان زندگی کرد و از پشت پنجره پایان به خاطرات گذشته نگریست ... گاهی باید پشت حصارِ حسرت در خاطرات ... زمانی که دستهای دلمان را گره کورِ عشق زدیم ... و با تیغ وداع گسلاندیم، غرق شویم... باید پشت پرچین تنهایی نشست و غبار دل را با اشک شست ... و باور کرد ... پایان را، بی آغازی دیگر ..!!

 

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

یادت باشد که مرا آرزو به دل گذاشتی ، مرا در حسرت همه چیز گذاشتی…
وقتی دیدنت از آن دور دستها نیز آرزوی من است ، نگاه به چشمانت را در خواب میبینم
یادت باشد که مرا بدجور به انتظار گذاشتی، در آن ساحل عاشقی آنقدر منتظرت نشستم که سرزمینم به وسعت یک کویر شده ، دلم خشک خشک تشنه ی قطره ای محبت شده
یادت باشد که پا گذاشتی بر روی همه چیز ، فکر کنم دیگر دلت در فکر و خیال من نیست
یادت باشد که یادم نرفته حرفهایت ، آن همه قول و قرار های عاشقانه نیز که جای خودش ، بماند!
یادت باشد آن روز ، همان دیروز ، گفتی تا امروز مال هم میمانیم ، همدیگر را تنها نمیگذاریم ، چه خوش خیال بودم ، فکر فردا نبودم ، دیروز را میدیدم که عاشقانه با منی ، نمیدانستم روزی از دلم ، دل میکنی
یادت باشد که نرفته از یادم گذشته ها را ، کارم شده فکر کردن و افسوس خوردن ، خیلی سخت است در اوج عاشقی از عشق مردن…
خیلی سخت است غنچه عشق در قلبت بشکفد و همان لحظه پر پر شود ، لحظه پژمرده شدنش را با چشمهای خودت ببینی و بفهمی آن گل مال تو نبوده ، با هوای قلب تو سازگار نبوده….
یادت باشد که دلخوشی هایت مرا به اوج برد ، یادت نرود که مرا با دستهای خودت رها کردی به جایی که دیگر خودت نیستی ، جایی که باور ندارم دیگر مال من نیستی ….
یادت باشد همه چیز را ، فردا نیایی بگویی به یاد ندارم چیزی را ، یادت باشد که یادم نرفته بی وفایی هایت ، میدانستم شاید روزی قلبت با دلم راه نیاید…..

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز

کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده

کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته

کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت

گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده

کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام

کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام

و چقدر به حضور سبزت محتاجم

و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم

تو هم به من فکر می کنی؟

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

 

باران که می بارد.....

دلم برایت تنگ تر میشود...

راه می افتم

بدون چتر.....

من بغض میکنم....

اسمان گریه.....

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |


 

قبل از ازدواج

پسر: 
بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.

دختر:
 می‌خوای از پیشت برم؟

پسر: 
حتی فکرشم نکن!

دختر: 
دوسم داری؟

پسر: 
البته! هر روز بیشتر از دیروز!

دختر: 
تا حالا بهم خیانت کردی؟

پسر: 
نه! برای چی میپرسی؟

دختر: 
منو می بوسی؟

پسر: 
معلومه! هر موقع که بتونم.

دختر: 
منو میزنی؟

پسر: 
دیوونه شدی؟ من همچین  آدمی‌ام؟!

دختر: 
میتونم بهت اعتماد کنم؟!

پسر: 
بله
 

دختر: عزیزم!

پس از ازدواج
 

کاری نداره! از پایین به بالا  بخون

 

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, توسط zohreh |

هميشه عاشق کسي باش که لايق عشق باشد نه تشنه عشق ! چون تشنه عشق روزي سيراب ميشود....

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط zohreh |


خيانت دیدم وُ گفتم : تلافی می کنم من هم
اگر با دیگری باشم؛ سبک تر می شود دردم
خيانت کردم اما تو؛ ز من با طعنه پرسیدی :
چرا با اینکه بیزاری دچار ترس و تردیدی؟
خيانت کردی و چون ابر؛ به شَکَّم گریه باریدم
خيانت کردم وُ اشکی به چشمانت نمی دیدم
تلافی کردم و دردی فزون گردیده بر دردم
درونت از غمم خالیست ؛ خيانت من به خود کردم
گناهت گردنم مانده ؛ چه تاوانی که پس دادم
چه کردم با خیالاتم ؛ نخواهد رفت از یادم .


ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط zohreh |

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضـش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری

پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ، رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . .

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.